زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
در خداحافظیاش سیل حرم را میبـُرد راه میرفت و همه چشم ترم را میبرد نـفـسـش ارثــیـۀ فــاطـمـه، امّـا چه کـنم دست غم نور چـراغ سحرم را میبـُرد سنــگـهـا در تپـش آمـدنـش بی صـبـرند زیر بـاران همۀ بـال و پـرم را میبـُرد یک عمود آمد و با تاب و تب بی رحمش مـاه پـیــشـانی آن تـاج سـرم را میبـُرد سر آن نیزه که از پهلوی او بیـرون زد تا دل کـیـنـۀ لـشـگـر پـسـرم را میبـُرد تا که افتاد زمین، جـرأت هـر شمشیری قـطعه ای از قـطعات جـگرم را میبـُرد چـیده ام روی عـبـا هستی خود را، دنـیا بـاد میآمـد و عـطـر ثــمـرم را میبرد |